مقاله بررسی شناخت پيدا كردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت عليه زنان

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی
مقاله بررسي شناخت پيدا كردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت عليه زنان در 61 صفحه ورد قابل ويرايش

فهرست مطالب

مقدمه ?
بيان مسئله ?
اهميت موضوع ?
هدف از انجام تحقيق ?
فايدة عملي تحقيق ?
ادبيات موضوع ?
تاريخچه خشونت عليه زنان در جهان ??
خشونت عليه زنان به يونان ??
خشونت عليه زنان در اسپانيا ??
جايگاه زن در ميان اعراب ( خشونت عليه زنان ) ??
خشونت عليه زنان در فرانسه ??
خشونت عليه زنان در انگلستان ??
خشونت عليه زنان در آمريکا ??
تاريخچه خشونت در ايران ??
جامعه کنوني ايران ??
? ـ حوزه خصوصي ??
? ـ حوزه عمومي ??
پژوهشهاي خارجي انجام شده در زمينة خشونت ??
مطالعات و تحقيقات داخلي ??
مطالعات و تحقيات نظري ??
تحقيقات عملي داخلي ??
نگرش نسبت به زنان ??
نگرش نسبت به ازدواج و تشکيل خانواده ??
تحقيقات دانشگاهي ??
بررسي وضعيت خشونت نسبت به زنان در خانواده هاي تهراني ??
نتيجه گيري از تحقيقات داخلي ??
نظريه هاي مربوط به تحقيق ??
?-نظريه فرهنگي ( هماهنگي فرهنگي ) ??
? ـ نظريه خرده فرهنگ خشونت ??
? ـ نظريه نظارت اجتماعي ??
?-نظريه کارکرد گرايي ??
? ـ نظريه يادگيري اجتماعي ??
? ـ نظريه ساختار قدرت ??
نظريه هاي فمينيستي ??
نظريه ستمگري جنسي ??
نظريه نابرابري جنسي ??
نظريه فمينيستم راديکال ??
چار چوب نظري ??
روش تحقيق ??
جامعة آماري ??
فرد مورد مشاهده ??
نحوه نمونه گيري ??
ابزار جمع آوري اطلاعات ??
پايايي و اعتبار پرسشنامه ??
تکنيک تحليل داده ها ??
سؤالات تحقيق ??
تعاريف نظري ??
گويه ها ??
تعاريف نظري و عملي مفاهيم ??
تعاريف نظري و عملي متغيرها (مشخصات فردي ) ??
تعريف نظري تحصيلات ??









مقدمه

آسيب ناشي از خشونت شوهران از فشارهايي است كه بر زنان وارد مي شود . نگاهي سريع و گذار به به تاريخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبي است كه به واسطه خشونت مردانه ايجاد شده است . اينگونه خشونت در جنگها ، شكنجه ها و ارتكاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و كودكان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عين ارزش تلقي شدن در جوامع متداولترين شكل خشونت فيزيكي ، خشونت رواني ، خشونت اجتماعي ، خشونت اقتصادي و خشونت جنسي ، برداشتهاي خشونت آميز نسبت به زن بازتابي است از ارزشها و عقايد اعضا اجتماع كه اغلب چندين نسل را در بر مي گيرد . و محصول سنتها ، آداب و رسوم : عقايد مذهبي ، قوانين حقوقي و به عبارتي ديگر محصول فرهنگ جامعه است . از عواملي كه تبيينهاي خشونت مردانه مورد توجه قرار گرفته است . اقتصاد ، مذهب ، خانواده عوامل شخصي بيولوژيكي مي باشد .

الگوهاي فرهنگي تاريخي نه تنها خشونت مردان را تحريم نكرده بلكه آن را تشويق نموده است هر چه از نظر فرهنگي خشونت پذيرفته تر باشد و مورد تشويق قرار گيرد در نتيجه اين نگرش در مردان براي اعمال خشونت تقويت مي شود و نتيجه آن اعمال خشونت توسط مردان در انواع گوناگون عليه زنان مي باشد . تا زماني كه فرهنگ جامعه تغيير نكند و نگرش مردان نسبت بر خشونت عليه زنان تغيير نكند پديدة خشونت عليه زنان ادامه خواهد داشت .

متأسفانه در جامعه كنوني ما هنوز خشونت عليه زنان به وسيلة آداب و رسوم ، نگرشهاي سنتي و تفاسير مذهبي توجيه مي شود تا حد زيادي اين واقعيت پنهان نگه داشته مي شود . حتي خود زنان نيز بر اثر فشارهاي سنتي هزاران ساله اين واقعيت را به عنوان سرنوشت گريز ناپذير خود پذيرفته اند و براي بسياري از زنان اين مسئله عادي تقلي مي شود .

بنابراين در درجة اول بايد فرهنگ ما تغيير كند و بالتبع آن نگرش افراد نسبت به خشونت عليه زنان تغيير كند .

در اين تحقيق به اين سؤال پرداخته شده است كه نگرش مردان معلم شاغل شهر تويسركان نسبت به خشونت عليه زنان چگونه است ؟


بيان مسئله

پديدة خشونت عليه زنان در خانواده بخشي از مجموعه عناصري است كه در جامعه شناسي تحت عنوان روية تاريك زندگي خانوادگي مورد بحث قرار مي گيرد . از واژه تاريك دو مفهوم مستفاد مي شود . اول مجموعه عناصري نامطلوب در اين نهاد بنيادي جامعة بشري كه در مقابل مزاياي بي شمار خانواده قرار مي گيرند و متأسفانه آنها نيز بي شمارند ، به همين علت يك روية سكّة درخشان خانواده را تاريك مي كنند . مواردي چون تبعيضهاي ناشي از جنسيت بالحاظ كردن جنبه هاي فيزيولوژيك ، بيولوژيك ، فرهنگي ، اجتماعي شامل بي مهري ، پيمان شكني ، مشاجرات مزمن ، اعمال خشونت به طرق مختلف من جمله ضرب و شتم فيزيكي زنان در اين زمره اند . مفهوم دوم واژة تاريك در سايه قرار گرفتن و دور از ديد واقع شدن اين پديده هاي نامطلوب است . به طور نسبي از خانواده به عنوان حريم مقدس و كانون گرم ياد مي شود كه پاسخگوي بسياري از نيازهاي اساسي بشر است و شايد به سبب همين ويژگيها « حرمت و تقدس » جنبه هاي آزار دهندة آن در مقايسه با ديگر معضلات بشري كمتر بيان شده است و در نتيجه كمتر مورد بحث قرار گرفته است .

عوامل گوناگون به خشونت عليه زنان دامن مي زند .

بسياري از بدرفتاريها نه براي مردان و نه براي زنان و نه حتي براي قانون گذاران ، بدرفتاري محسوب نمي شود . بلكه حق مرد بر زن به حساب مي آيد . از جمله اجازه كار زن و تحصيل و ازدواج بيرون رفتن از خانه و … كه چنين نگرشي از عوامل موثر در گسترش بدرفتاري و خشونت عليه زنان مي باشد . چرا كه بر اساس چنين نگرشي مرد حق دارد كه مانع از كار تحصيل رفت و آمد زن با سايرين شود و زن حق مخالفت با مرد را ندارد چرا كه تصميم گيرنده اصلي مرد خانواده ا ست . هر چه او بگويد بايد اجرا شود و اگر به حرفهايش گوش داده نشود و از اوامر او سرپيچي شود مرد حق دارد اعمال خشونت كند . و هيچ كس او را از اين كار منع نمي كند چرا كه از ديد ديگران زن مقصر است . زن باعث عصبانيت شوهر شده و مجازات او اشكالي ندارد . چنين نگرشي در طي قرنها به مردان اجازه داده است كه بر سونوشت زن حاكم باشند و اگر زن خلاف ارادة او رفتار كرد مستحق كتك است و بايد آن را متحمل كند و دم بر نياورد و آبروي شوهر را حفظ كند و به حرفهاي شوهر اگر چه ظالمانه باشد گوش دهد . تقويت نگرشهاي سوختن و ساختن و تقبيح مقابله زن با شرايط تحميلي زندگي و نافرماني در برابر مرد باعث افزايش قدرت مرد و تشويق و تأييد او براي اعمال خشونت مي باشد كه ريشه اين نگرشها را بايد در فرهنگ جامعه جستجو كرد . فرهنگها از جمله عواملي هستند كه در تقويت اين نگرشها مؤثرند .

در اين تحقيق به بررسي نگرش مردان نسبت به خشونت عليه زنان پرداخته شده است تا مشخص شود كه آيا نگرش مردان جامعه آماري ( معلمان ) نگرشي خشونت آميز است يا خير . به اين دليل جامعه آماري معلمان را در نظر گرفته ايم چرا كه معلّمان قشر تحصيل كرده جامعه مي باشند و انتظار مي رود كه نگرش آنان نسبت به خشونت نگرشي منفي باشد يا دست كم نگرشي معتدل باشد .
اهميت موضوع

از آنجا كه خانواده هسته اصلي تشكيل دهندة جامعه مي باشد و از آنجائي كه سلامت و بقاء جامعه بستگي به سلامت و بقاء خانواده دارد . پس محيط خانواده بايد محيطي سالم و عاري از خشونت نسبت به زنان و كودكان باشد چرا كه زنان پايه و بقاي زندگي خانوادگي مي باشند و آسيب رساندن به آنان به معناي تقويت پاية خانواده و بالتبع جامعه خواهد بود خشونت نسبت به زنان ناشي از نگرشهاي سنتي و اقتدار گرايانه مي باشد و تا زماني كه اين پديده ناشناخته باشد نمي توان به حل خشونت عليه زنان كمك كرد . شناخت و آگاهي نسبت به نگرش مردان دربارة خشونت عليه زنان به ما كمك مي كند كه بفهميم كه آيا هنوز جامعه ما فرهنگ ما ساختار اقتصادي و آموزش و پرورش ما اين نگرش را در مردان تقويت مي كنند و تأييد مي كنند يا اين نگرش را تعديل
كرده اند .

هدف از انجام تحقيق

شناخت پيدا كردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان

فايدة عملي تحقيق

آگاهي از نگرش مردان در مورد خشونت عليه زنان به ما تصويري از نگرش فرهنگي حاكم بر جامعه مي دهد كه در واقع نگرش حاصل اعتقادات و ارزشها ، آداب و رسوم و عرفهايي هستند از نسلي به نسل ديگر منتقل شده اند . بنابراين با شناخت نگرش مردان در جهت ارائه الگوهاي جديد فرهنگي به ايجاد نگرشهاي مثبت نسبت به زنان و از بين بردن پديدة خشونت مي توان كمك كرد .

تاريخچه خشونت عليه زنان در جهان

اين واقعيت تلخ ريشه در اعماق تاريخ بشريت دارد . تاريخ زندگي انسان گوياي آن است كه در طي قرون و اعصار متمادي ، زنان همواره قربانيان انديشة « پست نگري » در همة ادوار و در نزد ملل و جوامع مختلف بوده اند و هميشه تلاش بر اين بوده است كه با انكار نقش محوري زنان در جامعه و ارزيابي نادرست از تواناييها و قابليتهاي او ، با تقسيم كار ناعادلانه و ساختاري ، زنان را به سوي مشاغل پست يا درجه دوم سوق دهند . بدون ترديد ريشه تمام اين تبعيضها و سنتها، عقايد قالبي و پيشداوريهاي نادرست را بايد در تكوين جوامع اوليه جستجو كرد كه متكي بر قاهريت توان جسمي و نوعاً عاري از تفكر و ظرافت و احساس بوده است . بديهي است كه در اين روند ، زنان با ويژگيهاي خاص جسمي ، رفتاري و عاطفي از جايگاه چندان مستحكمي برخوردارنبوده‌اند .

تحقير و كوچك شمري زن كه داستاني دراز دارد ، منحصر به منطقه فرهنگ خاص نيست و بسيارند جوامع پدرسالار كه زن را شرّي مي دانند كه از بخت بد قابل اجتناب نيست و به همين علت كه نمي توان از او گذشت مردان مي كوشند تا حوزة اقتدار ويرا هر چه تنگتر كنند و از زن تصويري معكوس تصوير خود بسازند تا آنجا كه مرد ، آفريدة خداوند و تجسّم خير مي شود و زن مخلوق شيطان معرفي مي شود .

در ادوار گذشته همواره اين اصل مطرح بوده است كه زن موجب شقاوت و بدبختي است و هيچ نقش مثبتي در جامعه ندارد . ارسطو را ناقص مي دانست و معتقد بود آنجا كه طبيعت از آفريدن مرد ناتوان است ، زن را مي آفريند و زنان و بندگان از روي طبيعت ، محكوم به اسارت هستند .

اقوام يهود نيز زن را مايه بدبختي و مصيبت مي دانستند و وجود او فقط از آن رو قابل تحمل بود كه يگانه منبع توليد سرباز به شمار مي رفت . يهوديان قديم به هنگام تولد دختر شمع روشن نمي كردند و مادري كه دختري به دنيا مي آورد ، مي بايست دو بار غسل كند ، اما پسر كه به عهد خود با يهود ( كه آفريننده تصوّر و خيال قوم يهود بود ) مي باليد ، هميشه در نماز خود تكرار مي كرد : « خدايا ترا سپاسگزارم كه مرا زن و كافر نيافريده اي » . در سرتا سر شرق زنان تا پسري نزاده بودند منفور بودند و اگر پسري مي زادند ، تا در ميدان جنگ كشته نمي شد ، مورد احترام واقع نمي شدند حتي افلاطون كه با جديّت و تهوّر فراوان از ورود زن به هر كاري و از برابري زن و مرد در همة موقعيتها پشتيباني مي كرد ، خدا را شكر مي كرد كه مرد آفريده شده است . »

در شريعت بودا زن موجودي شرير معرفي شده است كه براي فاسد ساختن مرد در درون وي نيرويي تعبيه گرديده است و در آيين هندو ، زن ملك افراد مذكر بوده و پس از مرگ شوهر نيز همواره سوزانيده مي شده است .

خشونت عليه زنان به يونان

زن در نظر يونانيها پست ترين موجود به شمار مي آمد به طوري كه آقاي گوستاولوبون فرانسوي در كتاب تاريخ تمدن اسلام و عرب به آن اشاره مي كند : « يونانيان عموماً زن را موجودي پست مي دانستند كه تنها براي ادامه نسل و كارهاي خانه به درد مي خورد زن در قوانين يونان اصلا از خود اختيار نداشت در كوچكي مطيع پدر و در نوجواني مطيع شوهر و در بيوگي مطيع پسران و اگر پسري نداشته باشد بايد مطيع خويشان باشد يعني نمي شود اختيارش را به دست خودش واگذار نمود . در قوانين يونان هيچ گونه حق وارثي براي زن منظور نشده است . وي در مورد مظلوميت زن در طول تاريخ و حقوق مدني زوجين اين طور مي نويسد : زن به هيچ وجه شريك زندگي مرد محسوب نمي شد چون او را داراي قواي كامل بشري نمي دانستند و بيشتر متفكران يوناني معتقد بودند كه زن داراي روح جاويد انساني نيست و بدين جهت حق ندارد بعد از وفات شوهر زندگي كند .




تحقيقات عملي داخلي

1 ـ خانم شهلا اعزازي در يك تحقيق كيفي به بررسي وضعيت زنان كتك خورده در شهر تهران ( 77 ـ 1376 ) پرداختند . اين تحقيق كه با روش كيفي انجام شد بر اساس مصاحبه نيمه استاندارد و با زناني صورت گرفت كه از شوهران خود كتك مي خوردند و جامعه آماري از زماني كه بيشترين مراجعه به مراكز مشاوره و پيش گيري بهزيستي در زمينه مسائل خانوادگي داشتند انتخاب گرديد . با 53 نفر از زنان يك مصاحبه عميق 2 تا 3 ساعته انجام گرفت چارچوب نظري تحقيق با توجه به نظرية ساختار اقتداري مطرح شده است به طور خلاصه به شرح زير است : ساختار جوامع كنوني بر اساس اقتدار پدرسالارانه بنا شده است . در اين ساختار اجتماعي مرد بيشتر از زنان به منابع كمياب اجتماعي مانند ثروت ، قدرت ، اعتبار دسترسي دارند ، در نتيجه سلسله مراتبي در جامعه بوجود آمده و جهان بيني هاي حاكم بر جامعه نيز به نوعي شكل گرفته اند كه تضمين كنندة سلسله مراتب برتري مردان بر زنان اند . اين جهان بيني ها بر سازمانهاي گوناگون جامعه حاكم است ، در قوانين آن وجود دارد و مدارس و رسانه ها نيز در مورد آن تبليغ مي‌كنند و به اين ترتيب ، اعضاي جامعه نيز به برتري مردان نسبت به زنان عقيده پيدا كرده اند و بازتاب اين تفكر را در زمينه برقراري رابطه با فرزندان از طريق جامعه پذيري، مشاهده مي كنيم . مردان در جامعه اقتدار بيشتري دارند و اين رابطه بايد در خانواده هم پا بر جا بماند . حال اگر در خانواده وضعيتي تنش آفرين به وجود آيد كه سبب شود رفتار زن و فرزند از نظارت خارج شود و يا رفتاري از آنها سر بزند كه تهديدي براي اقتدار مرد باشد او بايد براي حفظ اقتدار خود اقدام كند . از آنجا كه ساختار جامعه داراي خشونت است ارزش گذاري اجتماعي و فردي نيز آن را تا حدودي تحمل كرده است و در مواردي جايز مي شمارد ، يكي از ساده ترين راهها براي حفظ و مقام و موقعيت مرد در سلسله مراتب اقتداري خانواده و اعمال نظارت بر رفتار ديگران ، توسل به خشونت است . از اينها گذشته مردان از طريق خانواده هاي جهت ياب خود دريافته اند كه ساده ترين راه پايان بخشيدن به تعارضات خانوادگي ، بهره گيري از خشونت است . خانم اعزازي در پايان تحقيق خود به اين نتيجه گيري مي رسد كه خشونت خانوادگي در برگيرنده ، طيف گسترده اي از افراد با ويژگيهاي متفاوت اجتماعي ، اقتصادي است . در ميان زنان هم زنان با سواد هم بيسواد كم سواد خانه دار يا داراي شغل پايين زنان ديپلمه و ليسانسه وجود داشت . زنان شاغل بيشتر در مشاغل مياني جامعه و در سطوح معلمي و كارمندي فعاليت مي كردند . مردان خشن بي سواد و كارگر تا ديپلمه و ليسانسه و فوق ليسانس و پزشك متخصص بودند .

از نظر درآمد ، درآمد مردان به مراتب بيشتر از زنان بود . خصوصيات ديگر فردي مانند پرخاشگري عمومي اعتياد به مواد مخدر يا مصرف مشروبات الكلي در مردان و خانه دار بودن يا شاغل بودن زنان و حاملگي آنان نشان دهندة ارتباط خاصي با خشونت خانوادگي نبود سن ازدواج زنان و مردان را مي توان در رديف ازدواج در سنين پايين ، متوسط و بالا رده بندي كرد .

در ايجاد خشونت عوامل متعددي دخالت دارند كه شامل موارد زير است :

نگرشهاي احتمالي در مورد خشونت : برخي موقعيتهاي اجتماعي يا خانوادگي امكان استفاده از خشونت را به افراد مي دهد .

- استفاده از خشونت در جهت نظارت بر رفتار ديگري ( تربيت) مجاز است .

- اگر خشونت خيلي شديد نباشد جامعه آن را مي پذيرد .

- آشنا نبودن با راه حلهاي ديگر حل تعارضات خانوادگي سبب استفاده از خشونت مي شود .

- قرباني در ايجاد خشونت مقصّر قلمداد مي شود .
نگرش نسبت به زنان

- موقعيت زنان در خانواده پايين تر از مردان است .

- زن بايد تحت سرپرستي مرد قرار بگيرد .

- اعتبار اجتماعي براي زن از طريق وابستگي او به مرد حاصل مي شود .

- زنان بايد خود را با خصوصيات اخلاقي و درخواستهاي شوهران منطبق سازند و يا در جهت خواست آنها تغيير كنند .
نگرش نسبت به ازدواج و تشكيل خانواده

- ازدواج به خودي خود مهم است .

- در خانواده مرد مسئول مسائل اقتصادي و زن مسئول فراهم آوردن امكاناتي براي رفاه و آسايش خانواده است .

- خانواده مكاني خصوصي دور از دخالت ديگران است .

شرايط اجتماعي موجود در ايران

- ناتواني سازمانهاي رسمي براي كمك رساني

- ساختار مردانة‌ سازمانهاي رسمي

- نبود حمايتهاي اقتصادي اجتماعي

- ناآگاهي زنان از امكانات

- گروه نظر سنجي روزنامه ايران يك نظر سنجي تحت عنوان « بررسي ناهنجاري همسر آزاري » در سال 1378 در شهر تهران كه پاسخگويان آن را زنان تشكيل مي دادند انجام دادند و به نتايج زير دست يافتند :

46 درصد از پاسخگويان مورد آزار و اذيّت همسر خود قرار گرفته بودند و 54 درصد مورد آزار قرار نگرفته بودند كه در ميان قربانيان خشونت 24 درصد آزار رواني ، و فيزيكي و 5 درصد مورد آزار فيزيكي قرار گرفته بودند .

در مورد دلايل همسر آزاري 43 درصد از پاسخگويان نداشتن ديد درست و منطقي مردان نسبت به همسرانشان ، 20 درصد حس خود خواهي و برتري جويي ، 14 درصد عدم تربيت صحيح و آگاهي ناكافي مردان ، 5 درصد عدم برخورد جدي مسئولان ، 4 درصد باور غلط مردسالاري ، 5 درصد فقر اقتصادي و 9 درصد ساير موارد را ذكر كردند .

در مورد اقدامات لازم براي جلوگيري از بروز همسر آزاري از سوي مردان ، 39 درصد از پاسخگويان عدم محدوديت قانوني و حمايت از زنان و برخورد با مردان ، 30 درصد از آنان به آگاهي از حقوق مردان و همسرانشان ، 27 درصد به داشتن ايمان و اعتقادات مذهبي و 4 درصد به ساير موارد اشاره كرده اند .
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 1878 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 61

حجم فایل:52 کیلوبایت

 قیمت: 34,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: